کرامات

بسمه تعالی ماجرای عنایت حضرت رضا علیه السلام به مداح اهل بیت ؛ اقای ی که از مداحان معروف مشهد هستند و نمی خواستند نامشان مطرح شود ماجرای ازدواجشان را بشرح زیر فرمودند. ایشان فرمود حدود ۴۵ سال قبل در سن حدودا ۲۵ سالگی یک روز هنگام عبور از جلوی پنجره فولاد صحن انقلاب ناگهان

بسمه تعالی ماجرای واقعی ذیل را اقای ابراهیم کردی بشماره تلفن ۰۹۰۲۷۶۶۶۵۱۰ در مورخه ۱۴۰۱/۷/۱۸  در زمان کشیک حرم در  محل کفشداری ۲۰ به من فرمودند که خدمت دوستان عرض می کنم البته با اخذ اجازه خودشان شماره تلفن و نام ایشان را نیز ذکر نمودم . ایشان فرمود؛ ” در سالهای قبل از ۱۳۸۵

بسمه تعالی با سلام        احتراما ماجرای واقعی ذیل برای همکار حرم اقای مهندس علی محمد شریفی کفشدار کشیک پنج روز بشماره تلفن ۰۹۱۵۱۰۰۷۷۹۷  اتفاق افتاده که دوشنبه همین هفته مورخه ۱۴۰۰/۱۲/۹ باتفاق ایشان در حرم مطهر کشیک بودم که به من فرمودند و خدمت دوستان گرامی عرض می شود. ایشان فرمودند من

بسمه تعالی         با سلام احتراما ماجرای واقعی خواب اقای شعبانی دربان کشیک هفتم حرم رضوی بشماره تماس ۰۹۱۵۱۱۰۰۲۶۱ تقدیم عزیزان می شود: اقای شعبانی فرمود صبح جمعه ۲۶ /۱۴۰۰/۹ ساعت حدود ۸:۳۰ خواهر زاده ام حامد را که مدتی قبل فوت کرده را در خواب دیدم در حالیکه توخونشون نشسته و

بسمه تعالی بخش اول :       واقعه ای را استاد اخلاق مرحوم حضرت اقای مولوی قندهاری در جلساتی که با ایشان داشتیم در مورد یکی از شاگردان شیخ نخودکی بنام سید حسین فرمودند البته عین سخنرانی اقای مولوی بپیوست میباشد که ماجرا را بطور کامل بیان می نمایند. بنقل از مرحوم اقای مولوی

بسمه تعالی      واقعه تصادف آقای محمد زمانی که برای او رخ داده یکی از وقایع شگفت و عبرت آموز است که خلاصه ماجرا  توسط خودشان بشرح ذیل بیان شده است: این اتفاق در سال ۱۳۵۵ برایم رخ داد و من در آن موقع ۲۶ سال داشتم. محل زندگی خانوادۀ ما شهر اصفهان بود